اولین سفر شادیسا گلی + عقیقه
شادیسای خوشگلم! چهارشنبه 18 مهر ماه وقتی که شما 44 روزت بود برای اولین بار سه تایی رفتیم شمال پیش خانواده ی بابایی. راستش قبل رفتن یه کمی دلشوره داشتم که خدای نکرده مشکلی پیش نیاد. آخه هنوز احساس میکردم که شما برای مسافرت 4-5 ساعته خیلی کوچیک هستی. ولی خدا رو شکر که راحت رفتیم و برگشتیم و ترسی که ته دلم داشتم ریخت. چهارشنبه ساعت دو و ربع بعدازظهر ، بعد از اینکه شما توی خونه حسابی شیر خوردی حرکت کردیم. باورم نمیشد که انقدر قشنگ بخوابی.. هر چند دقیقه یکبار برمی گشتم و نگات میکردم و شما توی خواب ناز بودی.... دقیقا چهار ساعت خوابیدی. وقتی که برای شیر خوردن بیدار شدی دیگه ما نزدیکای لاهیجان بودیم. شیر خورد...